باز هم تن به بحث در گروه های تلگرامی دادم. بحث هایی که اشخاص اغلب برای اثبات حقانیتشان انجام می دهند و میل به مورد تایید قرار گرفتنشان. حال چه از سمت دیگران و چه از سمت خودشان، آن هم هنگامی که به ظاهر در بحثی بر طرف مقابل چیره می شوند. اصلا برای چه باید با شخصی که نظرش مخالف نظر ماست بحث کنیم؟ آیا واقعا هدف این است که خودمان را بیشتر باور کنیم؟ من باید بپذیرم که اکنون شخصی هستم ناقص با افکار و عقایدی خام. باید بپذیرم که نه یک روشنفکر و نه یک صاحب نظر هستم. مسلما نپذیرفتن این حقایق باعث می شود تا چهارچوب های فکریم را محدود کنم و این موضوع امکان پیشرفت فکری را از من می گیرد. اگر نقص فکری خود را به خود یادآور نشوم دیر یا زود افکارم بسته خواهد شد. این دوره از زندگی ام را باید شنونده و خواننده باشم و نه گوینده و نویسنده. چرا که افکارم ناقص و بنیان عقایدم سست است. مهم نیست که این موضوع را دوست دارم یا نه. مهم حقیقت است که باید در مقابلش سر تعظیم فرود آورد، و اگر بخواهیم در برابرش مقاومت کنیم در آخر خم خواهیم شد اما با کمری شکسته. پس ای پسرک جویای حقیقت. بنشین و گوش کن. سخنان را گوش کن و از بهترین آنها تبعیت کن. سکوت کن تا وقتی که از عیب آری شوی اگر می دانی که تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
درباره این سایت